حسن معاشرت در قوانین ایران و افغانستان || Good fellowship in the laws of Iran & Afghanistan
470
Mohammad Mustafa Muhammadyar || محمدمصطفی محمدیار
2023-01-14 22:26:40
نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)
Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar
چکیده
قوی بودن بنیان خانواده در گام نخست منوط به وجود خلق نیکو و حسن معاشرت در روابط بین زوجین است. این مورد هرچند به دلالت عقل ثابت است، اما هدایت شرع درین مورد موجود بوده و پرده از زوایای مبهم آن برداشته است. مقننین افغانستان و ایران با الهام از منابع دینی همچون قرآن و سنت، مصادیق حسن معاشرت و نقش برجستهی آن را در تشیید مبانی خانواده در نظر داشته و به طور صریح و ضمنی در مواد مختلف به آن پرداختهاند. این مصادیق شامل همکاری در استحکام مبانی خانواده و تربیت اولاد، پرداخت نفقه، ادای وظایف زوجیت، سکونت در منزل مشترک و وفاداری بوده؛ و نقش عرف، زمان و مکان در تعیین سایر مصادیق قابل اغماض نیست. نوشتار حاضر پس از بررسی در قوانین دو کشور و با برشمردن مصادیق از معاشرت به حسن، به این نتیجه رسیده است که این امر یک واجب دو طرفه است و هیچ یک از طرفین عقد ازدواج نمیتواند که از گفتار و کردار طبق حسن معاشرت، شانه خالی کرده و کانون گرم را به سرد و محل عشق و محبت را به میدان تنفر و جنگ تبدیل بکند.
واژگان کلیدی
حسن معاشرت، قوانین افغانستان، قوانین ایران.
مقدمه
نهاد خانواده به مثابهی جامعهی کوچک است که اعمال هر یک از اعضای آن به گونهی در اعضای دیگر تأثیرگذار است. زوجین و کیفیت روابط آنها به دلیل رکن بودن همسران در خانواده، در فضای عمومی خانواده و به ویژه در فرزندان تأثیرگذاری مضاعف دارد، زیرا خانواده به صورت سیستمی متعامل – همچون سیستم بدن انسان که هر کدام از اعضای آن در تعامل با دیگری بوده و از همدیگر تأثیر و تأثر میپذیرند – هستند و اعضای که نقش و جایگاه مهمتری دارند، مانند قلب و مغز، تأثیر شان در سیستم و مجموعهی بدن بیشتر است. بنا بر همین تأثیر و تأثر پذیری همسران از همدیگر است که بحث وجود یا نبود حسن معاشرت در خانواده مطرح میشود.
درباره حسن معاشرت پرسشهای وجود دارد؛ مانند: حسن معاشرت در خانواده چه جایگاه دارد؟ قوانین مرتبط با خانواده در افغانستان و ایران چه احکام در مورد حسن معاشرت دارند؟ چه موارد، از جمله مصادیق حسن معاشرت محسوب میشوند؟؛ ضرورت بهروز بودن قوانین و سازگاری آنان با عنصر زمان و مکان که از عناصر مهم وضع، تغییر، اصلاح، تعدیل و حذف قوانین استند، ایجاب مداقه روی آثار نویسندگان و حقوقدانان بیرونی و قوانین ایشان را میکند تا بدین وسیله، ضمن رفع خلاها، نواقص و کمبودیهای قوانین داخلی، نزدیک سازی قوانین کشورهای مختلف و رسیدن به وحدت فکری نیز حاصل گردد؛ و اینها میسر نیست، جز به طریق مطالعات تطبیقی که نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق در اسناد مختلف و ارایه کننده راههای حل بهروز است.
حسن معاشرت اگرچه در سایر کشورها خیلی مورد بحث و مداقه قرار گرفته است، ولی در افغانستان این عنوان شدیداً گذرا و ناچیز بحث شده؛ مثلاً در حقوق افغانستان این عنوان در کتاب «حقوق خانواده» اثر «عبدالحسین رسولی» به گونهی بحث شده است که تمام موارد و مصادیق موجود در این مقاله را مرور نکردهاند. لذا این مقاله، برعلاوه بحث روی موارد حسن معاشرت در قوانین افغانستان، قوانین ایران را نیز مرور کرده و سعی در جستجوی تفاوتها و اشتراکات میان قوانین دو کشور در مورد عنوان مذکور دارد.
این مقاله از نوع «تحقیق بنیادین» و با «روش کتابخانهیی» تحریر شده است.
گفتار اول: مفهوم حسن معاشرت
برای فهم بهتر هر موضوع، فهمیدن مقدمات آن و درین جا فهمیدن اصطلاحات مورد کاربرد این مقاله یا همانا اصطلاح «حسن معاشرت»، ضروری مینماید. به همین جهت، درین قسمت، واژههای «حسن»، «معاشرت» و «حسن معاشرت» از نگاه لغوی و اصطلاحی مرور میگردند.
الف: در لغت
اصطلاح حسن معاشرت از دو واژهی «حسن» و «معاشرت» تشکیل شده و باهم یک اصطلاح را تشکیل میدهند که برای درک بهتر معنای اصطلاحی آن، در نخست هر یک از واژههای مورد نظر به طور جداگانه مطالعه گردیده و سپس معنای جمعی ایشان بیان میگردد.
1: حسن
واژهی «حُسْن» در لغت به معنای «نیکو شدن، خوب شدن، زیبا شدن || خوبی، نیکویی، زیبایی، جمال» (عمید، 1389: ص 466؛ عمید، 1369: ص 564؛ محمد معین، ج 1، 1386: ص 592) است.
2: معاشرت
معاشرت در لغت به معنای «باهم زندگی کردن، با یکدیگر دوستی و آمیزش داشتن» (عمید، 1389: ص 955؛ عمید، 1369: ص 1134) و «گفت و شنود کردنِ باهم، الفت و مصاحبت داشتن، آمیزش، اختلاط» (محمد معین، ج 1، 1386: ص 1765) آمده است.
ب: در اصطلاح
واژههای «حسن» و «معاشرت» که به شکل جمعی و در کنار همدیگر، اصطلاح «حسن معاشرت» را تشکیل میدهند، دور از معنای لغوی خود نیفتادهاند و معنای اصطلاحی این عبارت، قریب به معنای انفرادی واژگان تشکیل دهندهی آن و مرتبط با حوزهی حقوق خانواده است. در حقوق خانواده حسن معاشرت باید بر اساس عرف هر جامعه تعریف شود تا عنصر زمان و مکان در تشکیل آن عرف لحاظ شده و سپس تعریف حسن معاشرت را دربر بگیرد. حسن معاشرت اگرچه یک مفهوم عرفی است و بر این اساس تعریف آن در هر زمان و مکان نسبت به زمان و مکان دیگر متفاوت است، ولی این تفاوت به همین اندازه باقی نمیماند. بدین معنا که در یک زمان و مکان، مفاهیم عرفی، میتواند که معنای متعدد به تعداد اندیشمندان آن جامعه نیز داشته باشد. دلیل دیگر این اختلاف نظر، این است که حسن معاشرت از مفاهیم حوزهی علوم اجتماعی است و در علوم اجتماعی هرگز نظریههای واحد و غیرقابل تغییر وجود ندارد و هر متفکر، فکر منحصر به خود را دارد و چه بسا که یک متفکر، در یک زمان، یک نظر داشته باشد و در زمان دیگر، نظر در مغایرت با نظر پیشین خود داشته باشد. لذا، بهتر مینماید که برای کاهش از اختلاف نظرها، حسن معاشرت را در چوکات همان معانی لغوی در فوق تعریف کرده و گفت: حسن معاشرت به معنای «نیکو زندگی کردن زوجین با همدیگر» است و با ارایهی چنین یک تعریف موسع، مصادیق آن را اعم از پنداری، گفتاری و کرداری تحتالشمول گرفت. کردار نیز که به معنای عمل است به دو بخش فعل و ترک فعل تقیسم میشود و عمل نسبت به فعل عامتر است، چون برعلاوهی جنبه ایجابی، جنبه سلبی را نیز احتوا میکند.
به علت همین دلایل فوق است که این نگارش تنها مصادیق حسن معاشرت در قوانین افغانستانی و ایرانی مرتبط با خانواده را بحث میکند و تفحص روی حسن معاشرت در تمامی ابعاد آن نه مقدور بوده و نه در حوصله این مقاله میگنجد.
ج: مصادیق حسن معاشرت
طور که قبلا بیان شد، مصادیق حسن معاشرت بر اساس عرف هر جامعه و زمان و مکان و طرز اندیشهی اندیشمندان متعدد است و به دلیل همین تعدد نظریات و نبود وحدت نظر در مورد آن، برخ حقوقدانان (رسولی، 1396: ص 137) از پرداختن و احصای مصادیق حسن معاشرت صرفنظر کردهاند، ولی برخ دیگر (داور، 1380: 37 - 49) نیز آن را برشمردهاند که مهمترینهای آن طبق حوصلهی این مقاله، از قرار زیر است:
همکاری زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد؛
پرداخت نفقه؛
ادای وظایف زوجیت؛
سکونت در منزل مشترک؛
وفاداری.
گفتار دوم: حسن معاشرت در قوانین افغانستان
موضوع حسن معاشرت در قوانین افغانستان، از جمله در قانون اساسی، قانون مدنی، قانون احوال شخصیه اهل تشیع و کودجزا قابل بررسی است. در ذیل به اساس سلسله مراتب اسناد تقنینی کشور، در نخست قانون اساسی را بررسی کرده و سپس قوانین عادی را به بحث میگیریم و در قوانین مورد نظر مصادیق حسن معاشرت، طبق آنچه در فوق ذکر گردید، ملاحظه میگردد.
الف: حسن معاشرت در قانون اساسی افغانستان
قانون اساسی افغانستان در مورد حسن معاشرت صراحت ندارد و نه این شایستهی قانون اساسی است که به هر موضوع با صراحت بپردازد و دلیل آن، این است که قانون اساسی به کلیات و عمومیات میپردازد و بحث روی جزییات را برای قوانین پایینتر از خویش واگذار میکند. به همین دلیل از روح مادهی 54 این قانون به گونهی غیر صریح حسن معاشرت نیز استنباط میگردد، جای که بیان میدارد: «...دولت به منظور تأمین سلامت جسمی و روحی خانواده، بالاخص طفل و مادر، تربیت اطفال و برای از بین بردن رسوم مغایر با احکام دین مقدس اسلام تدابیر لازم اتخاذ میکند.». حصهی بزرگ از سلامت جسمی و روحی خانواده، بالاخص طفل و مادر و تربیت اطفال مرهون حسن معاشرت موجود میان زوجین است. بدین معنا که، در صورت که خانم و شوهر با همدیگر رویه و رفتار ایدهآل نداشته باشند، دولت با زور و ضمانت اجرای قانونی ایشان را ملزم به مراعات مؤلفههای حسن معاشرت نمیتواند. چون اِعمال نظر در حریم خصوصی زوجین به طور بیست و چهار ساعته نه ممکن است و نه انسانی. لذا این خود زن و شوهر استند که باید وجدان را ناظر بر معاشرت خویش با طرف مقابل و نیز در تربیت اطفال داشته باشند.
ب: حسن معاشرت در قوانین عادی افغانستان
قانون مدنی افغانستان، همکاری زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد را در دورهی متأهلی آنان در هیچ مادهی ازین قانون تصریح نکرده است و ممکن دلیل آن بداهت امر در آن زمان باشد که مقنن خود را بی نیاز از پرداختن به بدیهیات دانسته است. ولی این مسئله در مادهی 122 فقره 2 قانون احوال شخصیه اهل تشیع به گونهی آتی بیان کرده است: «زوجین مکلفاند در تحکیم اساس خانواده و تربیت اولاد با یکدیگر معاونت و همکاری نمایند.» و این معاونت و همکاری ممکن نیست، مگر زمان که معاشرت میان زن و شوهر از نوع حسن باشد. چون در خانهی که تقابل و برخوردها از نوع زشت باشد، دیگر در آن خانه حرف از همکاری و تربیت بوده نمیتواند.
در مورد پرداخت نفقه باید گفت که این امر به طور واضح در قانون مدنی از تکالیف شوهر محسوب شده است و متن مادهی مذکور چنین است: «ماده 118: نفقه زوجه مشتمل است بر طعام، لباس مسکن و تداوی متناسب به توان مالی زوج.» همچنین این مسئله از سایر مواد، همچون مادهی 86 فقره 2 و سایر مواد با کمترین دقت قابل درک و استنباط است؛ و هکذا بر مبنای مواد مختلف قانون احوال شخصیه اهل تشیع از قبیل مادهی 19، نفقهی زوجه از تکالیف زوج تلقی شده است. پرداخت نفقه در یک خانوادهی سالم از سوی شوهر با درک وظایف اخلاقی، دینی و حقوقی در جمع معاشرت به نیکویی شمار شده و ترک انفاق، برعکس قضیهی قبلی، یعنی بدمعاشرتی دانسته میشود.
ادای وظایف زوجیت که برخ حقوقدانان آن را به تمکین خاص معنا کردهاند، از جمله وظایف مشترک زوجین است که به طور متعارف و معقول به نیاز همدیگر پاسخ مثبت داده و نیاز جنسی همسر خود را ارضا کنند و بدون عذر موجه و شرعی دست انکار بر سینهی همدیگر نگذارند. تکلیف جنسی زوجه در برابر شوهر را از مادهی 122، فقره 2 میتوان استخراج کرد، که بیان میدارد: «در حالات ذیل زوجه مستحق نفقه نمیگردد: زوجه به امور زوجیت اطاعت نداشته باشد». ولی عمل جنسی فقط تکلیف زوجه نیست، بلکه زوج نیز به آن مکلف است. چون همان گونه که زن در برابر مرد تکلیف دارد، دارای حقوق نیز است، چون حق و تکلیف دو روی سکه استند و امکان ندارد که شخص را مکلف دانست ولی محق ندانست و هیچ سکهی را نمیتوان دارای یک روی تصور کرد، پس همان گونه که زوجه تکلیف جنسی دارد، حق جنسی نیز دارد و در صورت وجود چنین مادهی که عمل جنسی را فقط تکلیف زن بداند، باید از آن الغای خصوصیت یا همان الغای فارق کرد و آن تکلیف را به مرد نیز باید تعمیم داد، مگر این که بر چنین امر، دلیل محکم وجود داشته باشد، در حال که دلیل معقول وجود ندارد که زن تکلیف جنسی داشته باشد و مرد نداشته باشد. پس هر زمان که زوجه از شوهر خود درخواست عمل جنسی بکند، شوهر نیز بدون عذر معقول نباید بدان درخواست، پاسخ منفی بدهد و این نیز مقتضای حسن معاشرت است.
شمارهی دیگر از جمله مصادیق حسن معاشرت که تحت عنوان «مصادیق حسن معاشرت» بیان گردید، عبارت از سکونت مشترک زوجین در مسکن واحد است. این مورد، با مورد قبلی نیز ارتباط میگیرد، بدین معنا که، سکونت مشترک است که زمینهی ادای وظایف زوجیت یا بیتوته را به همدیگر ایشان میسر میسازد و زندگی در غیر از مسکن واحد، این مأمول را به مشقت گرفتار میکند و لذا طبق قاعدهی فقهی – حقوقی «نفی عسر و حرج»، زوجین مکلف به همزیستی در منزل واحد استند. همچنین، سکونت مشترک است که زمینه همدلی، همرازی، همدردی، همسری، افزایش عشق و علاقه، درک، تفاهم، مشورت و سایر مزایای معنوی و روحی مرتبط به پیوند زوجیت را فراهم میکند.
وفاداری زوجین نسبت به همدیگر به این معنا است که هیچ کدام از خانم و شوهر نباید به غیر از همسر مشروع خویش، با کس دیگر رابطهی غیر مشروع داشته باشند. بدین معنا که زن و شوهر ملزم استند که عفت و دامن خویش را نگهداشته و به همدیگر خیانت نکنند. روابط غیر مشروع محدودهی ندارد و تمام انواع آن را اعم از پنداری، گفتاری و کرداری شامل میشود. یعنی ایشان نباید با داشتن حس مغرضانه در قلب و ذهن و به دلیل ارضای امیال شهوانی با دیگران و به غیر از همسر مشروع خویش متوصل شوند. این مورد به اندازهی در ادیان و قوانین جدی گرفته میشود که در حوزهی قواعد آمره شامل گردیده و نقض قاعدهی وفاداری، نقض نظم عمومی و آداب و اخلاق حسنه تلقی شده و بدین سبب است که برخورد با نقض قاعدهی وفاداری محدود به قوانین مدنی باقی نمانده است و به همین جهت است که در قوانین جزایی برای ناقض قاعدهی وفاداری تحت عناوین مختلف از قبیل جرم زنا وغیره مجازت مختلف تعیین میشود. چنانچه این مورد در کودجزای افغانستان تحت مادهی 643 جرم انگاری شده است. نقض وفاداری به اندازهی غیرقابل تحمل است که میتواند به سایر مصادیق حسن معاشرت از قبیل، همکاری زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، پرداخت نفقه، ادای وظایف زوجیت، سکونت در منزل مشترک نیز ضربه بزند. به طور مثال، در صورت که زوجه به شوهر خود خیانت بکند، شوهر دیگر حاضر نمیشود که وی را در خانهی خویش نگهدارد و بدین وسیله، منزل مشترک به منزل مختلف تبدیل میشود و یا مبانی خانواده را تباه میکند.
گفتار سوم: حسن معاشرت در قوانین ایران
موضوع حسن معاشرت در قوانین ایران، بهسان آنچه در حقوق افغانستان بحث شد، در دو محور بحث میگردد که در محور نخست آن قانون اساسی ایران و سپس قوانین عادی این کشور جستجو میگردد.
الف: حسن معاشرت در قانون اساسی ایران
قانون اساسی ایران طی مادهی دهم خویش وضع قوانین مرتبط با خانواده را بر پایهی حقوق، اخلاق و اسلام بیان میکند. طور که بر همگان عیان است و قبلا نیز بدان پرداخته شد، هیچ ضمانت اجرای دولتی در داخل خانواده کارایی لازم را ندارد، مگر این که خود زوجین روابط خویش را بر مبنای اصول اخلاقی استوار بدارند، چون در خانواده، اخلاق پیش از حقوق قرار میگیرد و دلیل آن این است که حقوق دارای قواعد خشک است که غالباً در خانوادهها برای ازهمپاشاندن خانواده و یا حداقل برای به طور فزیکی باهم نگهداشتن زوجین به درد میخورد، ولی هرگز توانایی این را ندارد که قلبها و اندیشههای دو زوج را نیز وابستهی همدیگر نگهدارد. درین صورت زوجین از نگاه فزیکی منکوحه و از نگاه عاطفی مطلقه (محمدیار، 1399.) تلقی میشوند. بدین معنا که ایشان به همدیگر وابستگی عاطفی نمیداشته باشند. لذا حداکثر کار که قانون میتواند، توصیههای اخلاقی برای زوجین است که زندگی ایشان در آستانهی فروپاشی است، در حال که جای بحث برای این امر در متون قانونی نیست، بلکه کتب اخلاق برای پرداختن به بحثهای اخلاقی استند و کتب قانونی مرجع و محل برای امر و نهی محض استند.
ب: حسن معاشرت در قوانین عادی ایران
قانون مدنی ایران در مورد استحکام مبانی خانواده و تربیت فرزندان در مادهی 1104 چنین مشعر است: «زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند.» و این مأمول نیست، مگر این که زوجین با همدیگر قواعد اخلاقی را مراعات کرده و در کردار و سکنات در برابر همدیگر از حسن معاشرت بهره بگیرند. بدین معنا که، در صورت که زوجین در هر گپ و سخن پاسخ همدیگر را با زشتی و ترشرویی بدهند و یا حتا در گفتار خود به همسر خویش از سب کار بگیرند، دیگر در میان حسن معاشرت وجود ندارد و در نبود حسن معاشرت، برعلاوهی این که مبانی خانواده سست میباشد، نسل آیندهی ایشان مانند خود ایشان بیادب و بداخلاق میباشند و دلیل آن این است که والدین نخستین مربی اولاد میباشند و در صورت که مربی بیادب باشد، چگونه میتوان اولاد با تربیت از او توقع کرد و این به خاطر است که اولاد همیشه و در نخست والدین خود را الگو میگیرد. پس والدین نباید که به فرزندان خود الگوی بد قرار بگیرند.
مورد دوم از مصادیق حسن معاشرت، پرداخت نفقه است که در جوامع اسلامی و بسا کشورهای غیر اسلامی، توسط مرد به زنش پرداخت میشود. قانون مدنی ایران این تکلیف را با الفاظ کاملا صریح به دوش مرد گذاشته است و چنین اشعار میدارد: «مادهی 1106: در عقد دایم نفقه زن به عهده شوهر است.» طبیعی است، شوهر که نفقهی همسرش را نپردازد، برعلاوهی این که تکلیف خود را ایفا نکرده است، دچار بدمعاشرتی نیز شده است و دلیل آن این است که مرد با نپرداختن نفقهی همسرش، زن را به تضییق گرفتار کرده است و این به جهتِ است که زن به نفقهی خویش ضرورت دارد و ضرورت آن چیز میباشد که بدون آن نمیتوان تحمل کرد و در مرتبهبالاتر از حاجت قرار دارد؛ و حاجت عبارت از عمل و تصرف است که انسان برای توسعه و گشایش امور خود و رفع حَرَج به آنها محتاج است مانند شکارِ که برای معاش نباشد و انسان میتواند با تحمل نوعی از مشقت یا گذشت از آنها چشم بپوشد (جعفری لنگرودی، 1381: ص 206) ، ولی انسان نمیتواند از نفقهی خویش چشم بپوشد و آن را طلب نکند و یا بدون آن نفقه مشقت را تحمل بکند.
در مورد مصداق دیگر حسن معاشرت که عبارت است از تمکین خاص، قانون مدنی ایران نیز بهسان قانون مدنی افغانستان، در مواد مختلفهی خویش به طور ضمنی سر به فرمان نهادن در مقابل امیال جنسی را فقط منحیث تکلیف زنان به نفع شوهران شان اشاره میکند. مثلاً در مواد 1085، 1086، 1108 دیده میشود که خانمها دارای تکلیف جنسی دانسته شدهاند، ولی هیچ مادهی را نمیتوان در مورد تکلیف جنسی مردان بر له زنان شان پیدا کرد. درین جا نیز استدلال که در مورد حق جنسی زنان تابع قوانین افغانستان مطرح شد، کارایی دارد. بدین معنا که زن بودن خصوصیت ندارد که موجب شود فقط او تکلیف جنسی داشته باشد و مرد بلاتکلیف باشد، بلکه زن نیز حق بر شوهر خود دارد تا از وجود او مستفید شده و این غریزه طبیعی و نهفته در وجود هر آدمی را اطفا بکند. چون این امر خیلی واضح است، که طبق قوانین اسلامی و قوانین موضوعه زنان و مردان فقط حق لذتبری جنسی را از همسر منکوحهی خود دارند و بدون همسر که برای ایشان حلال شده است، گزینهی دیگر ندارند، پس این خلاف قاعدهی عدالت و انصاف نیز است که میل جنسی در وجود هر مرد و زن گنجانده شده باشد، ولی حق اطفای این خواسته، فقط به مردان اعطا شده باشد و زنان محروم ازین نعمت باشند.
مورد بعدی از موارد حسن معاشرت که عبارت از سکونت مشترک زوجین است، در حقوق ایران مستنبط از مادهی 1005 است که متن این مادهی قانونی چنین است: «اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است معذلک زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد و همچنین زنی که با رضایت شوهر خود و یا به اجازه محکمه مسکن علیحده اختیار کرده میتواند اقامتگاه شخصی علیحده نیز داشته باشد.». قریب به اتفاق حکمتهای نفهته در زندگی زناشویی، زمانی میسر است که خانم و شوهر با همدیگر سکونت داشته باشند. به طور مثال تمکین خاص با سکونت مشترک میسر است و نیز همدلی، همسری، همدردی و همرازی نیز با سکونت مشترک میسور است. لذا با سکونت جداگانه و در مکانهای متفاوت از همدیگر زندگی زناشویی آن گرمی لازم را داشته نمیتواند.
طبق احصای این مقاله، مورد آخری حسن معاشرت که عبارت است از وفاداری زوجین نسبت به همدیگر و نسبت به رابطهی همدیگر، در قوانین ایران نیز طبق ماده 225 قانون مجازات اسلامی چنین مجازات برای محصن و محصنه یعنی مرد زندار و زن شوهردار تعیین شده است: «حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است...». پس دیده میشود که ایران نیز مانند سایر کشورهای اسلامی برای عدم وفاداری و مرتکب جرم زنا که متأهل باشد، جزای شدید در نظر گرفته است.
نتیجهگیری و پیشنهاد
حسن معاشرت سنگ بنای خانواده است و تا زمان که در خانواده حسن معاشرت موجود نباشد، آن خانواده به حالت مطلوب و ایدهآل نمیرسد و حتا زمان که دختر و پسر مجرد که با همدیگر نیت ازدواج را دارند ولی تصور وجود حسن معاشرت میان آنان به دلیل از دلایل نمیرود، باید از انعقاد آن پیوند بپرهیزند، چون هیچ خانوادهی بدون حسن معاشرت نمیتواند خوشبخت شود. حسن معاشرت نظر به عرف جامعه و تفاوت زمان و مکان، میتواند مصادیق بیشمار و متفاوت داشته باشد. ولی آنچه در ابواب قوانین مرتبط با خانواده در دو کشور افغانستان و ایران مکرراً به چشم میخورد، عبارتاند از: همکاری زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد؛ پرداخت نفقه؛ ادای وظایف زوجیت؛ سکونت در منزل مشترک و وفاداری. اما آنچه در این میان منحیث تکرار احسن قابل بازگویی است، نقش برجستهتر اخلاق نسبت به قواعد خشک حقوقی در خانواده است و آن به دلیل پوشیده بودن محیط خانواده از منظر مجری قانون و قرار گرفتن آن در زمرهی حریم خصوصی است. لذا اکیداً توصیه میشود تا خانوادهها با تمسک به اصول اخلاقی – اسلامی همچون حسن معاشرت در جستجوی بهانههای برای خوشبختی خویش باشند، ورنه دلیل برای جهنم گشتاندن زندگی بیشمار است، به همین دلیل، به نظر میرسد که مقنن دو کشور نیز با این که قانون جای برای پند و نصیحت نیست، ولی مواد را وضع میکند که حاوی ضمانت اجرای قوی مانند ضمانت اجراهای موجود در قواعد مرتبط با حوزههای غیر خانواده، نیست.
برای محققان پیشنهاد میشود تا بابت استحکام بیشتر خانواده و افزایش گرمی و مهر و محبت در کانون مقدس خانواده و میدان باز مباحث در ابعاد مختلف خانواده، بحث حسن معاشرت را از زوایای دینی، مذهبی، اخلاقی، جامعه شناسی، روان شناسی و سایر رشتههای مرتبط بررسی بکنند.
فهرست منابع
الف) کتابها
1. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، چاپ 12، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1381.
2. داور، زهرا، حسن معاشرت از دیدگاه قانون مدنی و جامعه، چاپ اول، تهران، نشر سفیر صبح، 1380.
3. رسولی، عبدالحسین، حقوق خانواده، چاپ اول، کابل، انتشارات بنیاد اندیشه، 1396.
4. عمید، حسن، فرهنگ فارسی جیبی، چاپ اول، بیجا، تهران، نشر راه رشد، 1389.
5. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، چاپ سوم، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1369.
6. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، چاپ 4، تهران، انتشارات ادنا، 1386.
ب) قانونها
7. قانون احوال شخصیه اهل تشیع، شماره مسلسل جریده رسمی 988، نشر 1388.
8. قانون اساسی افغانستان، شماره مسلسل جریده رسمی 818، نشر 1382.
9. قانون اساسی ایران.
10. قانون مجازات اسلامی ایران، مصوب 1392.
11. قانون مدنی افغانستان، شماره مسلسل جریده رسمی 353، نشر 1355.
12. قانون مدنی ایران.
ج) منبع انترنتی
13. محمدیار، محمدمصطفی، «طلاق عاطفی و تفریق جسمانی در قوانین افغانستان»، هفته نامهی نیمرخ،
nimrokh.af/3661/articles-analysis/طلاق-عاطفی-و-تفریق-جسمانی-در-قوانین-افغ/
......................................
نشانی نخستین بار نشر این مقاله در «فصلنامه وکالت»: سال ۹، شماره ۵، تابستان ۱۳۹۹.
لینک این مقاله در «وبسایت جمعیت اصلاح افغانستان»
https://www.eslahonline.net/2021/06/30/maashirat/
صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده
https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai
صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشتهها و مقالههای وی که در دیگر رسانهها به نشر رسیدهاند
https://twitter.com/Mohamma06817432
صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی
https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/