مرد در ادبیات لنده غران || Man in the literature of loafers
472
Mohammad Mustafa Muhammadyar || محمدمصطفی محمدیار
2023-01-05 12:38:48
نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)
Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar
مرد از نگاه لغوی و حقیقی به معنای شخص مذکر است و در معنای مجازی که در مقابل حقیقی قرار میگیرد، مرد به معنای شخص شجاع و دلیر و همچنین شخصی دارای صفات و حسنات جمیله و ستوده است و این معنای اخیر، از آن جای که صفت است، برعلاوهی جنس مذکر، شامل جنس مونث نیز میشود و این اقتضای سه قاعدهی فقهی - حقوقی اصالة العموم، اصالة الاطلاق و اصل عدم تخصیص نیز است. یعنی شجاع و دلیر بودن یک صفت عام است و شامل هر کس، اعم از زن و مرد شده میتواند. پس منباب المثال میتوان گفت که «مریم، مرد است»، یعنی مریم دلیر و دارای صفات نیکو است ولی تفهیم معنای مجازی برای مخاطب، باید با قرینه و مناسبت باشد تا شنونده منظور گوینده را بفهمد و با استفادهی قرینه از تحیر ذهن او جلوگیری کرد، مانند این که، هنگام بیان داستان یک خانم به نام مریم برای شخص سوم، شخص دوم به تأیید حرفهای شخص گوینده بگوید که «مریم، مرد است». این همان معنای است که از آن در آثار عرفا، ادیبان و شعرا مثالهای فراوان میتوان یافت.
ولی در مقابل بیان فوق، جامعهی امروزی و مردم عوام شاهد معنای دیگر و نادرست از واژهی مرد استند و آن، همان معنای است که مورد کاربرد نظری و عملی لندهغران افغانستان است. به زعم ایشان، مرد متصف به جمله صفات فهرست شدهی آتی و طولانی استند که همهی آن صفات، صفات حمیدهی مذکور در بالا را با بیرحمی تمام با خاک یکسان میکند و این صفات که هر عقل سلیم آن را قبیح و مورد نکوهش میداند، ازین قرار است:
مرد باید خدا نشناس ولی قَسَمخور، بیسواد، نافرمان به والدین، چرک و چتل، لباس نامنظم، کله خراب، مغرور، بدمعاش، به ثبوت، بیرق بالا، مسلح، راهزن، سارق، قاتل، جنگجو، بیرحم، نترس، دزد، اختطافچی، زناکار، لواطتکار، بچه باز، چشم چران، ایستاده در مقابل درب دکان و مکاتب دخترانه و سر کوچهها، متلکگو، معاملهگر موادمخدر، معتاد به موادمخدر و مشروبات الکلی، مفتخور، باردوش جامعه،...، باشد.
این نابسامانی و ناهنجاری ناشی از عدم اجرای تکالیف در سطح خانواده و دولت است.
در سطح خانواده این گونه که، خانوادهها و بزرگان آن در جامعه افغانستان به دلیل سطح پایین سواد و حتا نبود سواد، آگاهی از چگونگی تربیت فرزندان شان ندارند و یا به دلیل خستگی ناشی از کار و وظیفه، حوصله توجه به تربیت اولاد را ندارند. در مورد فقر آگاهی باید گفت، بزرگان که هرگز و حتا یکبار ترجمهی قرآن را نخوانده اند و همواره در پی ختم و خلاص کردن متن عربی آن بوده اند و کمیت و سرعت در خواندن این کتاب جامع را بر کیفیت و درک محتوای آن ترجیح داده اند و بدین گونه غافل از احکام دین بوده اند و نصف پیکر جامعه یعنی زنان و دختران را از ادای فرض یعنی آموختن علم محروم کرده اند و خود نیز یا مکتب نخوانده اند و یا حداکثر تا ابتداییه و متوسطه درس خوانده اند و با توانایی در روخوانی قرآن به شکل ابتدایی آن، خود و خانواده را مسلمان تمام عیار دانسته اند؛ و یا در خانوادهی دیگر که بزرگان خانواده از طبقه ذکور، پس از وظیفه و عصرانه در خانه بودن را خصلت زنانه دانسته اند و بدین سبب اوقات بیکار را در کوچهها و مقابل دکانها مجلسهای یاوهگویی و یاوهبینی تشکیل داده اند؛ و یا در خانوادهی دیگر که دیدن سریالهای مزخرف و فیلمهای مستهجن برای پُر کردن اوقات بیکار نسبت به تربیهی اولاد اولویت داشته است؛ و یا در فامیل دیگر که اتاق استراحت خانم و شوهر و اولادها یکی بوده است و یا دشنام دادن با استفاده از واژههای جنسی و اعضای تناسلی در صحبت کردن راحت بوده باشد؛ و یا تعداد و کمیت فرزندان را نسبت به کیفیت آن، با درک غلط از حدیث نبوی ص و تحت عنوان "کلمهگوی پیامبر" ارجح دانسته اند، چگونه میتواند توقع آبادی فرزندان جامعه را داشت.
در مورد دولت نیز گفت که دولت مکلف است تا زمینه کاری را نه تنها از طریق وزارت کار و امور اجتماعی، بلکه از طریق تمام ادارات مربوطهی خویش فراهم کرده و شغلزایی از طریق ایجاد فابریکهها وغیره بکند و برنامههای خشونتآموز، فرهنگزدا و عاری از مطلب مفیدهی رسانهها از قبیل سریالهای پیشگفته را نظارت کرده و به جای آن سایر برنامههای تفریحی از قبیل برنامههای ورزشی افزود گردد و از طریق منابر مساجد و تکایا به جای وعظ در موارد غیرکاربردی، به مطالب مبتلابِه با نگاهی علمی و دینی پرداخته شده و در میان مردم سطح علم، آگاهی و فرهنگ بالا برده شود تا لندهغران یا همان مجرمین بالفعل و بالقوه از جامعه نیست گردند. چون تا زمان که جرم ناشی از دلایل فوق، از جامعه محو نگردد، مجرم از بین نمیرود، یعنی تا زمان که جرم وجود دارد، مجرم وجود دارد، پس بهتر این است که اولویت در مبارزه با جرم باشد نسبت به مجرم و پس از مبارزه با جرم، مبارزه با مجرم نیز معنا مییابد.
در نتیجه، آنچه پیرامون کارکرد خانواده و دولت در بهبود یا بدبود نسل و اولاد وطن گفته شد، از جمله تکالیف این دو نهاد است که چارهی جزء اجرای آن ندارند و اندک مسامحه در آن، جامعه را به سوی انحطاط بیش ازین خواهد کشاند.
لینک این مقاله در «آرزو نیوز»
https://arezo.news/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8F-%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%86/
صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده
https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai
صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشتهها و مقالههای وی که در دیگر رسانهها به نشر رسیدهاند
https://twitter.com/Mohamma06817432
صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی
https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/