To start downloading books
Please log in or register your account

Login Register
اخلاق و حقوق در خانواده || Ethics and laws in the family

اخلاق و حقوق در خانواده || Ethics and laws in the family

417
Mohammad Mustafa Muhammadyar || محمدمصطفی محمدیار
2023-01-11 20:06:13

نام نویسنده: محمدمصطفی محمدیار (کارشناس ارشد در رشته حقوق خصوصی)

Writer’s name: Mohammad Mustafa Muhammadyar

چکیده
خانواده از نگاه تعداد اعضای آن با آن که کوچک‏ترین نهاد جامعه را تشکیل می‏دهد، ولی از نگاه اداره و مدیریت هیچ قابل ملاحظه با سایر نهادهای اجتماعی نیست. چون سایر نهادها، اجتماعات و گروه‏ها با تخلف از قواعد نظم و انضباط با هر نوع قوت و زور قابل اداره است. طور که در دولت می‏بینیم، همین که شخص از اطاعت اوامر قانونی سرکشی کرده و نظم اجتماعی را مختل سازد، طبق قاعده «از اخف به اشد» با انواع ضمانت اجراهای مقتضی و زورگویانه از طرف دولت و حکومت مواجه می‏شود. ولی این شیوه‏ی مدیریتی در خانواده کارایی ندارد بلکه حالت آن را از بد به بدتر تبدیل می‏کند. بنا بر این، این مقاله ضمن مطالعه نقش و قلمرو اخلاق و حقوق در خانواده، ارجحیت را با اخلاق یافته و نقش حقوق و قانون را فقط منحصر به خانواده‏های می‏داند که دیگر راه برگشت به سوی سعادت در آن‏ها به کلی مسدود گردیده و به خاطر تصفیه‏کاری‏ها مطلوب است. 

واژگان کلیدی
اخلاق، حقوق، قانون، قلمرو، نقش، خانواده.

مقدمه
ما همواره و در همه جا به ویژه در خانواده‏های خویش در مورد اعضای خانواده خویش و یا در مورد سایرین می‏شنویم که فلان شخص بداخلاق است و یا خیلی خوش خوی است و همچنین فلان چیز حق من است و تو هیچ حق نداری. این جملات و حرف‏ها را در همین سطح ساده و مفاهیم عادی آن می‏شنویم و برابر با فهم ابتدایی مردم عوام و پیرامون خود از آن درک داریم. در حال که این واژه‏ها به سادگی تلفظ آن نیستند بلکه دارای معانی عمیق و کاربرد مهم استند که همه کس و به ویژه خانواده‏ها بایسته است تا ضمن فهم معانی آن، ماحول استفاده بهینه آن و به کارگیری آن‏ها خاصتاْ اخلاق، زندگی را لذیذ ساخته و با سعادت آن را سپری بکنند و این که گفته‏اند «زندگی آسان است» مشروط به دانستن رمز و رازهای آن است.

پیشینه تحقیق: با بررسی که پیرامون پیشینه این تحقیق در کتاب‏های دست‏داشته‏ی نویسنده و در گوگل صورت گرفت، این نتیجه به دست رسید که عین عنوان تا هنوز مورد نگارش قرار نگرفته است ولی عنوان‏های نزدیک به آن از قبیل «حقوق و وظایف متقابل زن و شوهر اخلاقی، فقهی و حقوقی»، «ملازمه تکالیف زوجین و اخلاق مداری در خانواده، در منابع اسلامی» و «اخلاق زیست خانوادگی در سیره عارفان ثقلینی معاصر» وجود دارند. ولی تفاوت‏های که میان مقاله تحت نگارش و مقاله‏های پیشین وجود دارد، در این است که:‌ ۱- اکثریت این مقاله‏ها و نوشته‏ها اثر نویسندگان و پژوهشگران ایرانی هستند و جای نوشته‏ی که اثر یک نویسنده افغانستانی باشد، خالی است. ۲- مقاله‏های پیشین، یا نقش اخلاق را به تنهایی در خانواده بررسی کرده‏اند، یا نقش حقوق را، یا اخلاق و فقه را، و یا فقه و حقوق را در خانواده ملاحظه کرده‏اند و در این میان جای بررسی اخلاق با حقوق در نظام خانواده خالی مانده است. ۳- مقاله‏ها، نگارشات و عناوین پس از هر چند گاهی نیاز به مرور دارند تا بدین وسیله زمان قبل و حال با هم مقایسه شده و گفته‏های قبلی که دیگر جایگاه در جامعه ندارند و به جای آن سخنان و اندیشه‏های متروک، حوادث و وقایع جدید رو داده‏اند، به قلم تحریر و انشاء درآیند تا کمک در ارتقا آگاهی خوانندگان صورت گرفته و رسالت نویسنده ادا گردد. ۴- وقایع و حوادث که در عمل در خانواده‏ها و جامعه‏ی افغانی ما وجود دارند و باعث تزلزل و سستی بنیان این نهاد مقدس می‏گردند و درخور بیان استند و همه کس آن را گفته نمی‏تواند و یا همه متوجه آن‏ها نمی‏شود، نویسنده که چشم بینا و گوش شنوای جامعه می‏باشد، باید این واجب کفایی را ادا بکند.

مجموع این چهار مورد که شماره‏‏وار بیان شد، ضرورت و هدف تحقیق هذا را نیز آشکار می‏کند.

پرسش اصلی تحقیق: بنا بر آنچه در فوق ذکر گردید پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: اخلاق و حقوق از نظر قلمرو در خانواده چگونه استند؟ یا اگر همین پرسش به پرسش‏های دیگر تجزیه شود: نقش اخلاق در خانواده چگونه است یا خانواده بدون اخلاق چگونه است؟ نقش حقوق در خانواده چگونه است یا خانواده بدون حقوق و قانون چگونه است؟ آیا دوام خانواده بدون حقوق و قانون امکان دارد یا خیر؟ و در پاسخ فرضی یا همانا فرضیه‏ی این پرسش‏ها باید گفت:‌ خانواده بدون اخلاق امکان ندارد ولی بدون دخالت قانون و حقوق امکان دارد.

ولی پرسش فرعی که پس از پاسخ به پرسش اصلی مطرح می‏شود، این است که: در صورت که خانواده بدون قانون قابل تصور است، پس چه ضرورت برای قوانین ناظر بر خانواده وجود دارد؟ و در این رابطه پیش‏فرض ما این است که: وجود قانون برای دعاوی احتمالی لازم است. چون هیچ خانواده را تصور نمی‏توان که بدون دعوا بوده باشد و هیچ جامعه نیست که در آن تمامی خانواده‏ها عاری از مشکلات بوده و از یک سر ایده آل بوده باشند.

تقسیم بندی مطالب: بابت اجتناب از پراکندگی مطالب و حفظ تسلسل در آن‏ها، گفتار اول به مفاهیم اختصاص یافته است و در گفتار دوم بابت رعایت جنبه نوآوری که یک اصل پذیرفته شده در نوشته‏ها می‏باشد، مباحث اخلاقی و حقوقی پیرامون خانواده زیر عنوان «نقوش اخلاق و حقوق در خانواده» به شکل پرسش و پاسخ درج گردیده است و در پایان نتیجه‏گیری و پیشنهادات مربوطه گنجانده شده است.

گفتار اول: مفاهیم
برای فهم بهتر هر موضوع، فهمیدن مقدمات آن و درین جا فهمیدن اصطلاحات آن ضروری می‏نماید. به همین جهت، درین قسمت، واژه‏های «اخلاق»، «حقوق» و «خانواده» تبیین می‏گردند.

الف: اخلاق
اخلاق در لغت به معنای «خوی‏ها، جمع خلق» (عمید، ۱۳۸۹: ص ۸۴.) است. خوی به معنای «سرشت، نهاد، طبیعت، عادت، خلق» (عمید، ۱۳۶۹: ص ۶۱۰) و خلق به معنای «سجیه؛ هیئت راسخه‏ای است در نفس که مصدر افعال جمیله است عقلاً و شرعاً به سهولت چنانکه خلق نیکو گویند.» (محمد معین، 1386: ص ۶۳۵) آمده است.

در اصطلاح عبارت است از «مجموعه قواعدی که لازمه نیکوکاری و رسیدن به کمال است. یعنی به وسیله اخلاق ما معیاری به دست می‏آوریم که چه کاری خوب و چه کاری بد است» (کاتوزیان، ۱۳۸۶: ص ۸۵). معنای اصطلاحی و لغوی واژه اخلاق از همدیگر دور نیفتاده‏اند. چنانچه دکتر کاتوزیان در همان منبع فوق و در حصه چکیده‏ی مقاله‏ی خویش بیان می‏کند: «قواعد اخلاقی تکیه بر وجدان شخص دارد، یعنی اعتبار این قواعد از درون تضمین می‏شوند نه از برون». پس طور که دیده می‏شود تفاوت در معنای لغوی و اصطلاحی آن، تنها تفاوت در واژه‏ها است که معنای واحد را به الفاظ مختلف بیان می‏کند، ورنه هر دو تعریف (لغوی و اصطلاحی) اخلاق را مبتنی بر درون انسان که همانا نفس، ضمیر و وجدان انسان است، می‏دانند.

ب: حقوق
حق در لغت معانی متعدد دارد و از آن جمله است: «حق قدرت است که از طرف قانون به شخص داده شد. حق به این معنا دارای ضمانت اجرا است» (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۱: ص ۲۱۶).

حقوق در اصطلاح «مجموعه قواعد الزام آور کلی است که به منظور ایجاد نظم و عدالت بر یک جامعه حکومت می‏کند و از طرف دولت تضمین شده است» (کاتوزیان، ۱۳۸۶: ص ۸۵) یعنی برعکس قواعد اخلاقی که تضمین درونی داشتند،‌ حقوق تضمین بیرونی و دولتی دارند که وابسته به جسم و جان و درون انسان نیستند.

ج: خانواده
به گفته حقوقدانان خانواده عبارت است از «واحد اجتماعی که از ازدواج بین زن و مرد به وجود می‏آید» (ستانکزی و دیگران، ۱۳۸۷: ص ۱۱۸) و قانون مدنی افغانستان از آن در ماده ۵۶ چنین تعریف ارایه کرده است: «فامیل انسان متشکل از اقارب است که توسط یک اصل مشترک باهم جمع شده باشند.». این تعاریف هر کدام کاستی‏های خود را دارد. در تعریف نخست خانواده را به وجود آمده توسط ازدواج میان زن و مرد دانسته است و طبق این تعریف افراد از قبیل خواهر، برادر و اولاد شخص خارج از معنای خانواده می‏مانند و در تعریف دوم که خانواده را متشکل از افراد دارای اصل مشترک می‏داند، برخ اوقات افراد از قبیل همسر انسان در تعریف نمی‏گنجد. یعنی زمان که همسر شخص فرزند کاکا، ماما، خاله و عمه،... باشند، تعریف درست است. ولی زمان که زوجین از قبل با همدیگر کدام قرابت نداشته باشند و باهم به طور کامل بیگانه باشند، این تعریف ناقص می‏نماید.

در حال که هدف ما درین مقاله از واژه «خانواده» فقط یکی از معانی فوق نیست، بلکه به طور عام و عرفی منظور نظر است تا زمان که درین نگارش واژه خانواده ذکر می‏شود، هیچ کس خارج از محوطه واژه باقی نماند و همه کسان را دربر بگیرد. پس هدف ما در واژه خانواده فقط زن و شوهر نیست بلکه اولاد آنان نیز است و این همان مورد است که اکثریت نویسندگان حوزه خانواده آن را فراموش کرده و در مباحث خانوادگی روی خانم و شوهر تمرکز می‏کنند و این امر تا جای پیشرفته است که امروزه هر زمان که نام از خانواده برده می‏شود، به ذهن مردم همان زوج و زوجه و روابط فی مابین آنان خطور می‏کند و در دانشکده‏های حقوق نیز همین مورد تدریس می‏شود و بس. گویا اولاد در کدام کانون دیگر به وجود می‏آید که نام اعضای خانواده بر آنان اطلاق نمی‏شود و ایشان خارج از حیطه خانواده باشند و گوشه بزرگ از مباحث خانوادگی متروک می‏ماند و این غفلت باعث می‏شود که فردای جامعه صدمه ببیند. چون همین اولاد است که خانواده‏ی فردا را تاسیس کرده و جامعه را تداوم می‏بخشد. پس علت نیست تا آنان از گفتار و نوشتار محذوف بمانند. مدعای این غفلت و نادیده گرفتن اولاد را در کتاب‏های متعدد از جمله حقوق فامیل اثر نظام الدین عبدالله و حقوق خانواده نوشته‏ی عبدالحسین رسولی می‏توان به صراحت دید که هیچ نشانه از مباحث پیرامون اولاد دیده نمی‏شود و یا اگر دیده می‏شود با خیلی تناسب قلیل نسبت به مباحث که به زوجین ارتباط دارد و همچنین است سکوت کتاب‏ها پیرامون روابط میان خشو و عروس،....

بنا بر آنچه تا این جا گفته شد، اخلاق خانوادگی یا اخلاق در خانواده عبارت از مجموعه قواعد و معیارهای است که حسن و قبح امور را در درون خانواده بیان می‏کند و ضمانت اجرای آن درونی و وجدانی است. بدین معنا که، در صورت که به طور مثال خشو و عروس در یک خانواده به همدیگر ادای سلام نکنند و به سوی همدیگر چپ چپ ببینند، وجدان ایشان، آنها را اذیت کرده و درون‏کوب می‏کند و این عمل ایشان را مذموم بیان می‏کند. در حال که حقوق و قانون هیچ حرف به گفتن درین مورد ندارد و کاری با این کار عروس و خشو ندارد.

حقوق خانواده مجموع قواعد است که مناسبات فرد را با خانواده‏اش که – تشکیل شده و یا در حال تشکیل شدن است – بیان می‏کند. (ستانکزی، ۱۳۹۴: ص ۹۶) و حقوق و تکالیف یک عضو خانواده را در مقابل عضو دیگر آن بیان می‏کند. به طور مثال طبق ماده ۱۳۰ قانون احوال شخصیه اهل تشیع، نفقه زوجه از تکالیف مرد محسوب شده است که عدم پرداخت آن به زوجه، وی را محق به اقامه دعوا جهت طلب حق خویش می‏گرداند که همانا عبارت است از ضمانت اجرای بیرونی و دولتی.

گفتار دوم: نقوش اخلاق و حقوق در خانواده
پس از بیان و تعریف مفاهیم مورد نظر درین نگارش، درین قسمت نوبت به ورود به مباحث اصلی و اساسی می‏رسد و آن طور که قبلا نیز بیان شد، مباحث مورد امعان به گونه‏ی پرسش و پاسخ به پیش برده می‏شوند تا ضمن رعایت جنبه نوآوری، هر پرسش به‏سان یک عنوان، یک موضوع را تحت بحث و مداقه قرار بدهد.

اخلاق و حقوق از نظر قلمرو در خانواده چگونه استند؟

اخلاق در خانواده قلمرو عامتری دارد و حقوق حکمروایی کمتری دارد. جای که اخلاق وجود دارد، حقوق نقش ندارد و جای که حقوق وجود دارد، امکان وجود اخلاق نیز است. پس حقوق قلمرو کوچکتر و خاصتر نسبت به اخلاق دارد. خانواده جای حکمروایی اخلاق است. حتا خانواده را بدون دخالت قانون و حقوق می‏توان تصور کرد اما بدون وجود اخلاق نمی‏توان تصور کرد. چون اخلاق است که مایه‏ی بستگی و پایداری خانواده است و در عدم اخلاق، خانواده نیز معدوم است. به طور مثال قانون مدنی بیان می‏کند: «ماده ۱۱۶: هر گاه شخص بیش از یک زوجه داشته باشد، نمی‏تواند بدون رضایت، آنها را در مسکن واحد مجبور به رهایش گرداند.» این ماده به انباغ‏ها حق و اجازه می‏دهد تا از رهایش در مسکن واحد امتناع ورزند، اما اگر ایشان از این حق خویش منصرف شوند و حاضر به رهایش در مسکن واجد شوند، بدین معنا است که ایشان از استفاده از حق خود که در قانون صراحت دارد اغماض کرده و آماده‏ی ایثار و فداکاری شده‏اند که خود مصداق از اخلاق است. 

خانواده‏ی بدون اخلاق چگونه است به بیان دیگر، نقش اخلاق در خانواده چگونه است؟

اگر اخلاق در خانواده نباشد، جای آن را قانون پر نمی‏تواند. چون در صورت که خانم یا شوهر به همدیگر وفادار نباشند، هیچ قاضی وی را به وفاداری اجبار نمی‏تواند. به فرض که قاضی و یا مامور وی بتواند مانند سایه به تعقیب همسر بیوفا باشد تا از وفا و یا بی‏وفایی وی نظارت بکند، باز هم و هرگز نمی‏تواند که بر افکار منحرف و قلب فرمان‏ناپذیر و دستورشکن وی مسلط گردد و وی را به جاده صداقت محکم نگهداشته و افسار این شخص را به دست داشته باشد. درین حالت است که ناتوانی قانون آشکار شده و دستور صادره توسط قاضی یک دستور بدون ضمانت اجرا مانده و به اصطلاح مردم عوام دارای چهره (بچه ترسانک) به خود می‏گیرد که از بیرون دارای شکل دستور ولی از درون عاری از قوت لازم. به همین دلیل در خانواده که اخلاق نباشد، و در آن شوهر بی‏وفا باشد ولی زن وفادار باشد، شوهر می‏تواند که به روابط نامشروع خود در بیرون از خانه رسیدگی بکند و نیز در خانه که زوجه بی‏وفا باشد، به گفته عوام همین که شوهر از در براید، زوجه از دریچه می‏براید و یا ساعات که مرد خانواده مصروف کسب روزی و نفقه در بیرون از خانه می‏باشد، زن میدان عیش و نوش و عشرت را خالی دیده و از خانه قوادی‏خانه می‏سازد.

چون خانواده بدون اخلاق و بدون پایبندی به قواعد اخلاقی، هم خانواده را سست البنیان می‏سازد و هم جامعه و حتا دولت را به نابودی می‏کشاند؛ و آن این گونه که افراد سازنده خانواده، سازنده جامعه و دولت نیز استند، پس همان افراد بی‏بند و بار جامعه را به جامعه لنده‏غران و دولت را به دولت مفسدان و تبهکاران مبدل می‏سازد و همه‏ی این‏ها ناشی از تربیت بد در خانواده بوده می‏تواند.

خانواده بدون حقوق چگونه است و به عبارت دیگر، نقش حقوق در خانواده چگونه است؟

آیا خانواده خارج از سیطره حقوق امکان دارد؟ یعنی طور که قانون مدنی ایران در ماده ۱۱۰۵ و قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان در ماده ۱۲۳، فقره ۱ مرد را رییس خانواده بیان می‏کند ولی آیا این امکان دارد که حقوق را نادیده گرفت و زن را رییس خانواده محسوب کرد. بله امکان دارد. مانند زمان که مرد خانواده دچار جنون شده باشد و ریاست را زن به عهده بگیرد.

و به همین صورت، اخلاق است که روابط میان عروس و خشو را تنظیم می کند. در حال که قانون زوجه را به داشتن مسکن جداگانه و مستقل از خسرانش محق می‏داند و دعوای ایشان را مسموع می‏داند ولی اخلاق ایشان را می‏گوید تا باهم خوب باشند و یا حداقل باهم به بیان عرف افغانی «گذاره» یعنی گذشت و گذر بکنند؛ و یا عروس لباس‏های چرک تمام خانواده را بشوید و خشو به تمام خانواده غذا بپزد. در حال که حقوق اصل را بر شخصی بودن مسوولیت‏ها می‏داند و خشو و عروس را به اتیان امور خویشتن و نه سایرین، مکلف می‏گرداند.

قوانین ناظر به خانواده سه مرحله را دربر گرفته و بحث می‏کنند. پیش از تشکیل خانواده، حین وجود خانواده و پس از انحلال خانواده. در مرحله پیش از تشکیل خانواده قانون دخالت کرده و بابت پیشگیری از بروز اختلافات احتمالی آتیه سهم می‏گیرد و دلیل آن این است که هنوز و درین مرحله زن و مرد مذکور برای همدیگر بیگانه استند و هرچند اخلاق همواره و در همه جا مستولی است ولی میان خانم و شوهر بیش از هر جای دیگر و همین طور کمتر در روابط خارج از زوجیت. چون طور که همه ما شاهد استیم، دو بیگانه زمان که باهم پیرامون هر موضوع که باشد، به سادگی تمام و عاری از تشریفات و جان و قربان حرف می‏زنند، چون خیلی می‏دانند که ناراحت شدن و از دست رفتن آن بیگانه یا زیان به آنان نمی‏رساند و یا کمتر می‏رساند تا این که معیارهای اخلاقی را زوجین میان خود نادیده بگیرند. چون ضمیمه کردن واژه‏های ناز و محبت که ناشی از اخلاق است و میان زوجین مورد توصیه است و گفتن واژه های قندم به نامحرم و به بیگانه غیر معمول و غیر متعارف است و این به همان دلیل است که دو فرد می‏دانند اخلاق زندگی ایشان را سهل کرده و باعث اجتناب از برخوردها می‏شود. لذا جای که باقی می‏ماند تا قانون مداخله کرده و بیکار نماند، همانا در روابط دو بیگانه است که چون اخلاق کمتر رنگ دارد حقوق خود را مجبور می‏داند تا هنرنمایی بکند؛ و همین گونه است در مرحله پس از انحلال ازدواج که دو شخص دوباره به همدیگر بیگانه می‏شوند و دیگر میان ایشان مهر و محبت جاری نمی‏باشد و به سادگی امکان بروز نزاع موجود می‏باشد، لذا قانون پیشاپیش مقررات مورد نظر را مطرح می‏کند تا از قبل حق و تکلیف هر یک از طرفین نزاع معلوم باشد و با تمسک به آن زودتر و بهتر مشکل آنان حل شود.

ارجحیت با کدام یک است، اخلاق یا حقوق و قانون؟

خیلی بدیهی است و همه نیز شاهد استیم که تمام دنیا به زور توپ و تفنگ و انواع و اقسام مختلف سلاح‏های سبک و سنگین که امروزه وجود دارد، اداره می‏شود و هر دولت ضمانت اجرایی قوانین خود را در زور می‏داند. زمان که قاضی و یا دولت به شخص دستور می‏دهد، آن شخص ملزم است تا به امر آمر سر اطاعت خم بکند و در غیر آن دولت و یا قاضی با استفاده از انواع ضمانت اجراهای مصرحه در قوانین حرف خود را به کرسی عمل می‏نشانند. ولی خانواده با این که کوچک‏ترین جمع است، زیباترین، معقول‏ترین و منطقی‏ترین تخنیک‏های اداره کردن را می‏طلبد. خانواده جای است که در آن توپ و تفنگ کارایی ندارد و دستور دادن در آن معنای ندارد. یگانه راه برای اداره کردن و سمت و سو دادن خانواده به راه راست همانا اخلاق است که جز اخلاق هیچ اسلحه دیگر قوت تنظیم امور آن را ندارد. یگانه کار که ضمانت اجرایی قوانین و سلاح‏های فزیکی و جنگی در خانواده می‏توانند، همانا بربادی و سرنگونی بنیان خانواده است. لذا با این بیان، ارجحیت با اخلاق است. در عمل نیز اگر قضات موفق شده باشند تا زوجین را به زیست باهمی وادار ساخته باشد و ایشان را ناچار و ناگزیر از این امر ساخته باشد، در مورد نفوذ در باطن ایشان ناکام مانده است و چه بسا همه ما خانواده‏های را شاهد استیم که یکبار و پس از مراجعه ایشان به نهادهای عدلی و قضایی بابت حل و فصل دعاوی ایشان، کینه‏ها قوت گرفته و پایان کار ایشان اگر به طلاق حقوقی نینجامیده است، حتمن به طلاق عاطفی انجامیده است.

چه ضرورت به قوانین ناظر به خانواده وجود دارد

بنا بر آنچه در فوق گفته شد، یگانه محل که برای نفوذ قانون باقی می‏ماند،‌ جای است که دیگر اخلاق از آن جا رخت سفر بسته و رفته باشد و هیچ گونه امید برای برگشت دو طرف به حالت صمیمیت و محبت وجود نداشته باشد، روابط تیره و تار گشته باشند و یگانه راه برای ختم این پیوند نامیمون و رهایی از آن و رسیدن به آن دسته از حقوق که جانب مقابل به راحتی حاضر به تسلیم آنها نباشد، همانا تمسک به قوه قانونی و قضایی و استفاده از ضمانت اجراهای مندرج در قوانین مربوطه است.

نتیجه‏گیری
همان طور که در تعریف‏های اخلاق و حقوق نیز دیده و گفته شد، اخلاق تضمین درونی دارد و حقوق تضمین بیرونی. پس به این دلیل نیز باید افراد جامعه را بافرهنگ و بااخلاق تربیت کرد تا فرهنگ و تربیت ایشان مانع سرکشی و لگام گسیختگی ایشان شود. در صورت که انسان بسته با ضمانت اجرای درونی نباشد بلکه بسته با ضمانت اجرای بیرونی باشد، همین که خود را به دور از ضمانت اجرای دولتی ببیند، خیلی راحت می‏تواند که از قانون سرکشی بکند و آن را یک قصه مفت بخواند. در حال که اگر کس از درون خویش وابسته باشد و خود را از نگاهی اخلاقی ملزم به اطاعت بداند، حتا در تنهایی و به دور از نظارت دولتی نیز معیارها، اصول و ضوابط مورد پذیرش خود را هتک نمی‏کند. این جاست که هرگز نوبت به اختلافات خانوادگی نمی‏رسد و خانواده به دور از هر نوع بدبختی مانده و خوشحال زندگی می‏کند.

پیشنهاد
دفاتر و نهادهای گوناگون از قبیل موسسات و وزارت‏خانه‏ها که از موسسات بزرگتر و تمویل کننده پول می‏گیرند و به وسیله آن پول فقط پروژه‏ها را پیش می‏برند که هرگز سود بنیادین و اساسی ندارد و تحت این پروژه‏ها کتاب‏ها، دست‏نامه‏ها، بروشورها، بلبوردها نوشته و نشر می‏کنند و یا پیام های رادیویی، تلویزیونی و انترنتی نشر کرده و شعر و آهنگ به دفاع از حقوق قانونی زنان در خانواده و خارج از خانواده می‏سازند و سمینارها، کنفرانس‏ها، مذاکره‏ها و مناظره‏ها و میزگردها، تبصره‏ها و گفتمان‏ها تدویر می‏کنند، هیچ کدام سود بنیادین و حقیقی ندارد. بلکه فقط راه‏ی حیف و میل پول‏ها است تا فقط همان چند نفر کارمند همان اداره مذکور بیکار نمانده و به وسیله تنقیصات بست‏های شان از اداره مذکور اخراج نشوند. در حال که راه حل اساسی این است که افراد جامعه اعم از زنان و مردان، پیران و جوانان، دختران و پسران،... پیرامون اخلاق خانوادگی آموزش‏دهی شوند و همه راه‏های مزبور در بالا از قبیل چاپ کتاب‏ها، دست‏نامه‏ها،... وغیره باید مباحث اخلاقی را به ملت فرهنگ‏دهی بکنند تا فرهنگ مردم بی‏فرهنگ و کم‏فرهنگ بالا برود. چون تا زمان که ادب و اخلاق مردم بالا نباشد، از قانون سوءاستفاده کرده و به متلاشی کردن بنیان خانواده استفاده می‏کنند.

برنامه‏های رادیو و تلویزیون بیشتر از نشر سریال‏های فرهنگ‏زدا به سوی برنامه‏های اخلاقی سوق داده شوند. درست است که دانایان می‏توانند از سریال‏های مزخرف نیز حرف نیک بیاموزند، همان طور که بزرگان ادب را از بی‏ادب نیز آموخته‏اند، ولی همه افراد جامعه این توانایی، بینش و سنجش را ندارند، لذا برنامه‏های نشر و پخش شوند که به طور مستقیم از آنها درس ادب آموخته شود و هر کس در هر سن و سال و در هر سویه ذهنی و تحصیلی و هر درجه‏ی از درک به گونه‏ی آسان مطالب ادبی را از آنها گرفته بتوانند.

آن گونه که در مناسبت‏های ویژه مانند روز زن (۸ مارچ) در بلبوردها مواد قانونی در حمایت از حقوق زنان نصب می‏شود، پیام‏های اخلاقی و بدون کدام مناسبت خاص و در طول سال روی این بلبوردها نصب شود تا افراد و اشخاص راه‏گذر و آنان که متنفر از حقوق زن استند و با دیدن مواد قانونی در حمایت از زنان زمین و زمان را دشنام می‏دهند، از خواندن پیام‏های اخلاقی روی این بلبوردها متاثر گردند. همچنان فایده این گونه پیام‏های یک جمله‏یی و کوتاه در این امر نیز است، آنان که حوصله خواندن متون طولانی را ندارند و به این دلیل از حکمت و فضیلت خواندن کتاب‏های مرتبط به اخلاق خانوادگی یا هر کتاب دیگر محروم استند، مستفید و متاثر می‏گردند.

آن گونه که در مناطق مانند شهرنو در مقابل دکان‏های عطرفروشی روی کاغذهای خیلی کوتاه به اندازه یک انگشت دست انسان، عطر زده و نشانی دکان مورد نظر را منحیث پیام بازرگانی به رهگذران می‏دهند، همان گونه پیام‏های اخلاقی مرتبط به حوزه خانواده نوشته و تهیه شود و در دست رهگذران در مناطق مختلف داده شود.

آن گونه که به مناسبت روز استقلال چرخبال از فراز آسمان پیام‏های تبریکی به زمین فرو می‏ریزد، پیام‏های اخلاقی مرتبط به خانواده نیز در برخ مناسبت‏های مناسب منتشر کنند.

بروشورها حاوی پیام‏های اخلاقی مرتبط به خانواده تهیه و نوشته شده و به عامه‏ی مردم در خیابان‏ها توزیع شده و یا مانند پروژه‏های تطبیق واکسین، عقب درب منازل تسلیم‏دهی شوند.

مراکز دولتی مشاوره خانواده تاسیس شود که در آن کارشناسان از رشته‏های مختلف از جمله حقوق، شرعیات، روانشناسی، جامعه شناسی و جندر وجود داشته باشد تا هزینه اخذ مشاوره بر افراد نادار سنگینی نکند و به این دلیل از مراجعه به مراکز مشاوره منصرف نگردند. تعداد مشاوران به اندازه کافی باشد تا اشخاص از قبیل مزدبگیران، اجیران، دست‏فروشان و سایر کسان که به دلیل سطح پایین درآمد و معاش شان ساعات زیاد از محل کار شان دور بوده نمی‏توانند، وقت و زمان زیاد ایشان صرف انتظار در صف مراکز مشاوره نشود و یا این مراکز مانند سایر شفاخانه‏های دولتی در افغانستان نباشد که مریضان ساعات زیاد خود را جهت استفاده از خدمات کم‏کیفیت دولتی صرف می‏کنند، بلکه برای ملاقات با مشاور باید نمره توزیع شده و ساعت مشخص دیدار برای هر مریض گفته شود.

زوج‏های موفق در رسانه‏ها دعوت شوند تا ایشان رازهای خوشبختی خود را به مخاطبان بازگو بکنند و به این وسیله الگوی دیگران شوند.

زوج‏های موفق برای تشویق دیگران تحسین و تشویق شده و مورد انعام نقدی قرار بگیرند و یا تحسین‏نامه و تقدیرنامه برای ایشان اهدا بگردد و القاب زیبنده و مناسب برای ایشان اهدا شود.

مسابقات داستان‏‏نویسی برگذار گردد و برای جفت که بهترین داستان را پیرامون زندگی و رمزهای سعادت شان نوشته باشند، تشویق شوند و افراد دارای کرسی‏های بزرگ از قبیل رییس جمهور جهت تشویق سایر خانواده‏ها درین برنامه‏ها دعوت شوند.

طرز زندگی جفت‏های موفق به تصویر کشیده شود تا بیننده‏ها، شنونده‏ها و خواننده‏ها زندگی خود را با ایشان مقایسه کرده و خلاها و تفاوت‏ها را در زندگی خود و ایشان جستجو کنند.

برنامه‏های آموزشی در مورد اخلاق خانواده پیش از ازدواج، حین رابطه زوجیت و پسا ازدواج توسط نهادهای دولتی و غیر دولتی برگذار شود.

در زیر کتاب‏ها و جزوه‏های حقوق خانواده جمله و اصطلاحات و احادیث خانوادگی درج گردند تا در ذهن خواننده حقوق، از خشکی حقوق کاسته شده و متوجه لطافت و نرمی در حوزه خانواده شود.

در نصاب تعلیمی و تحصیلی، مضامین همچون روانشناسی خانواده، اخلاق خانواده، حقوق اسلامی خانواده اضافه شود.

مشکلات که باعث جنجال‏های خانوادگی افراد شده، ریشه‏یابی شده و حل شوند. به طور مثال اگر مشکل اقتصادی است، باید برای مسوول نفقه در آن خانواده، حسب توانایی‏های او کاریابی گردد و معاش به تناسب ضرورت‏های آن خانواده تعیین گردد.

خانواده‏ها دارای جنجال‏های خانوادگی از طریق پرس‏وپال در مناطق و اهالی شناسایی گردند و حسب جنجال آن خانواده، در ساعات مقتضی مانند ساعات که مردان در وظیفه باشند، توسط کارشناسان از مراکز مشاوره خانواده، راه‏حل‏های مطلوب به سایر اعضای خانواده توصیه گردد. البته دلیل این که گفته شد مردان در وظیفه باشند، این است که ممکن مردان برخ خانواده‏ها از اظهار مشکلات شان اجتناب بکنند و سایر اعضای خانواده را نیز مانع شوند.

از مراجع مختلف از قبیل پولیس، حارنوالی، ریاست‏های حقوق، محاکم و کمیسیون حقوق بشر آمار خشونت‏ها گرفته شده و بابت ریشه‏یابی مشکلات خانوادگی تجزیه و تحلیل شده و راه‏حل‏های مقتضی در نظر گرفته شوند.

فهرست منابع
الف) کتاب‏ها

1.      جعفری لنگرودی، محمد جعفر، «ترمینولوژی حقوق»، چاپ دوازدهم، تهران، کتابخانه گنج دانش، ۱۳۸۱.

2.      رسولی، عبدالحسین، «حقوق خانواده»، چاپ اول، کابل، انتشارات بنیاد اندیشه، ۱۳۹۶.

3.      ستانکزی، نصرالله و دیگران، «قاموس اصطلاحات حقوقی»، چاپ اول، کابل، نشر دانشگاه کابل، ۱۳۸۷.

4.      ستانکزی، نصرالله، «مبادی حقوق»، کابل، انتشارات سعید، ۱۳۹۴.

5.      عبدالله، نظام الدین، «حقوق فامیل»، چاپ سوم، کابل، انتشارات سعید، تابستان ۱۳۹۱.

6.     عمید، حسن، «فرهنگ فارسی عمید»، چاپ اول، بی جا، انتشارات راه رشد، ۱۳۸۹.

7.     عمید، حسن، «فرهنگ فارسی عمید»، چاپ سوم، تهران، چاپخانه سپهر، ۱۳۶۹.

8.      معین، محمد، «فرهنگ معین»، چاپ چهارم، تهران، انتشارات اَدِنا، ۱۳۸۶.

ب) مقاله‏ها

9.      کاتوزیان، ناصر، اخلاق و حقوق، فصلنامه‏ی اخلاق در علوم فناوری، سال ۲، شماره ۱ و ۲، ۱۳۸۶.

ج) قانون‏ها

10.   قانون احوال شخصیه اهل تشیع، شماره مسلسل جریده رسمی ۹۸۸، نشر ۱۳۸۸.

11.   قانون مدنی افغانستان، شماره مسلسل جریده رسمی ۳۵۳، نشر ۱۳۵۵.

12.   قانون مدنی ایران.

…………………………………………….

نشانی نخستین نشر این مقاله: فصلنامه وکالت، سال دهم، شماره هشتم، بهار ۱۴۰۰، ص ۸۳ – ۹۰.

لینک این مقاله در «نشریه دسترس»

https://dastrasmedia.com/?p=13628&fbclid=IwAR3IWpjYvnFHleqAI2lWXtUco9WN8O9BC8WxLz8THIWqPWjorPB3eWPwQZA

لینک این مقاله در «وبسایت جمعیت اصلاح افغانستان»

https://www.eslahonline.net/2021/07/04/khanwada/?fbclid=IwAR1W2bi_1G8bjRkGfhOh11CVCo0husCFgJ6XhN6oeUGFr8IsN-4NO7yQ8Fk

صفحه فیسبوک مربوط به عکاسی از همین نویسنده

https://www.facebook.com/PhotographyMuhammadZai

صفحه تویتر همین نویسنده، برای دستیافتن به لینک سایر نوشته‏ها و مقاله‏های وی که در دیگر رسانه‏ها به نشر رسیده‏اند

https://twitter.com/Mohamma06817432

صفحه لینکدن همین نویسنده، برای اطلاع از سایر سویه تعلیمی، تحصیلی و تجربه و سابقه کاری وی

https://www.linkedin.com/in/mohammad-mustafa-muhammadyar-16099b177/

Recommended Articles